۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

داستان کوراوغلو دریک نگاه :

داستان پهلوانی های (کوراوغلو) درآذربایجان وبسیاری از کشورهای جهان بسیارمشهور است، این داستانها اززمان وقایع شاه عباس و وضع اجتماعی این دوره سرچشمه  میگیرد.داستان کوراوغلو وآنچه  درآن  بیان میشود تمثیل حماسی و زیبایی از مبارزات طولانی مردم بادشمنان داخلی وخارجی  خویش میباشد.نهال قیام بوسیله مهتری سالخورده بنام(علی کیشی) کاشته میشود  که پسری  داردبنام  (روشن) ( کوراوغلوی سالهای بعد)و خود مهترخان بزرگ حشم داری  است به نام (حسن خان) وی بر سرا تفاقی بسیار جزئی که  آن را توهینی نسبت به خود تلقی میکند دستور میدهد چشمهای علی کیشی رادر آورند،علی کیشی با دو کره اسب که آنها را ازجفت کردن مادیانی افسانه یی دریایی به دست آورده بود همرا پسرش روشن از قلمرو خان خارج میشود وپس از عبور از  سرزمینهای بسیار سرانجام در (چنلی بئل) یعنی کمره ی مه آلود، که کوهستانی  سنگلاخ وصعب العبورمسکن میگزیند.
روشن کره اسب ها  را به دستور جادوئی مانند پدرخویش درتاریکی  پرورش میدهد ود قوشابولاق درشبی معین آب تنی میکند وبدینگونه عاشقی در روح اودمیده میشود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در  کوهستان افتاده است  شمشیری برای پسرش  سفارش میدهد و بعد از  اینکه همه سفارش ها و وصایایش را میگذارد میمیرد. روشن او را در قوشا بولاق به خاک می سپارد و به تدریج آوازه  هنر و شهرتش از کوهستانها  میگذرد و در  روستاها و  شهرها به  گوش میرسد ، دراین هنگام او به کوراوغلو (کورزاد) شهرت یافته است دو کره اسب همان اسبهای بادپای مشهور او می شوندبه نامهای (قیرآت - دورآت) کوراوغلو سرانجام موفق میشود حسن خان را به چنلی بئل آورده به آخور بسته  و انتقام پدرش  را از او  می گیرد . (عاشق جنون)  به کوراوغلو میپیوندد  و به تبلیغ  افکار بلند کوراوغلو وچنلی بئل می پردازد وراهنمای آنان می شود.
آنچه در داستان مطرح شده بخوبی نشان میدهد  که  داستان کوراوغلو براستی و براساس وقایع اجتماعی و سیاسی زمان و مخصوصا با  الهام از قیام ( جلالی لر) خلق شده است،نامهای شهرها و روستاها  و رودخانه ها و  کوهستانها که در داستان  آمده هر  یک  به نحوی مربوط به سرزمین و شورش جلالی لر است.اما کوراوغلو تنها تمثیل قهرمانان و قیامیان عصر خود نیست وی خصوصیتها وپهلوانی های(بابکیان) را دارد. آنجا که کوراوغلو (پهلوان ایاز) را ازپدرش می گیرد وبا خود به چنلی بئل می آورد و سردسته پهلوانان میکند ، ما به یاد ( جاویدان) می افتیم که (بابک) را  از مادرش گرفت وبه کوهستان برد و سردسته قیامیان کرد. کوراوغلو پسر مردی است  که چشمانش را حسن خان درآورده  و (جاویدان) نیز مادری دارد که چشمهایش را درآورده اند احتمال  دارد  که  بابک مدتی برای در امان ماندن از چنگ ماموران خلیفه به نامها و القاب مختلف  می زیسته  و باید  با چند نام میان  خلق شهرت  میداشته است.
روابط اجتماعي (چنلي بل) روابطي عادلانه و به همگان است. آنچه بدست می آید در اختيار همه قرار مي گيرد. همه در بزم و رزم شركت مي كنند.كوراوغلو هيچ امتيازي بر  ديگران ندارد جز اين كه همه او را به سركردگي پذيرفته اند، به  دليل آنكه به صداقت و انسانيتش ايمان دارند.نگار كه به دلخواه از زندگي شاهانه خود دست كشيده و به چنلي بل آمده، تنها همسر كوراوغلو نيست كه همرزم و همفكر او نيز هست.نگار زيبايي و انديشمندي را با هم دارد.پهلوانان از او حرف مي شنوند  و حساب مي برند، و او چون مادري مهربان از حال هيچ كس غافل نيست و  طرف مشورت همگان است  حتي  كوراوغلو به موقع خود براي پهلوانانش عروسي نيز به راه  مي اندازد.
زن هاي چنلي بل معمولا  دختران  در پرده ي خان هايند كه از زبان عاشق ها وصف پهلواني و زيبايي اندام پهلوانان را مي شنوند و عاشق مي شوند و آنگاه به پهلوانان پيغام مي فرستند كه به دنبالشان آيند. اين زنان، خود، در پهلواني و جنگجويي دست كمي از مردان خويش ندارند بند بند حماسه ي كوراوغلو از آزادگي و مبارزه و دوستي و انسانيت و برابري سخن مي راند. دريغا كه فرصت بازگويي آن همه در اين مختصر نيست.داستان كوراوغلو، در عين حال از بهترين و قويترين نمونه هاي نظم و نثر آذري است و تاكنون  هفده بند  از  آن جمع آوري شده و  به چاپ رسيده كه از پرفروشترين كتابهايي است كه به  زبان آذربایجانی بوده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر