در زبان ترکی در گذشته و امروز برای نامیدن موسیقی سه کلمه«کوی Küy »،«موسیقی Musiqi »و«موزیک Müzik »بکار رفته است.هر کدام از این کلمات مرحله و دوره ای تقریبا یک هزار ساله از تاریخ پیدایش، رشد، تغییر، تحول و تکامل موسیقی ترکی را نمایندگی می کنند. کوی Küy بیشتر به موسیقی مودال،موسیقی Musiqi به موسیقی مقامی و موزیک Müzik به موسیقی تونال دلالت دارد.همچنین کوی Küy نماد پیوستگی و وابستگی به فرهنگ باستان و ملی ترکی، موسیقی Musiqi نماد تاریخ و موزیک Müzik نماد رویکرد ملت ترک به غرب و مدرنیته می باشد.در زبان ترکی برای نامیدن آهنگ و ترانه عمدتا سه کلمه «ماهنی Mahnı»،«تورکو Türkü » و «شارکی Şarkı»بکار میروند.هر دو کلمه ماهنی Mahnı در آذربایجان، از ریشه معنی و شارکی Şarkı در ترکیه، محرف شرقی کلماتی عربی اند.تورکو Türkü نیز که به معنی ترانه و آهنگ فولکلوریک است،از علاوه کردن پسوند نسبت عربی به کلمه ترک Türk و تلفظ کلمه حاصل ترکی بر اساس قانون هماهنگی اصوات ترکی بدست آمده است.
خود کلمه موسیقی هم،کلمه ای عربی سریانی یونانی است.کلمات میزقان Mızqan و میزقانچیلیق Mızqançılıq که در لهجه های آذربایجانی بکار می روند نیز از همین ریشه اند.از شواهد بسیار مهم تمدن و مدنیت ترکی، فرهنگ موسیقیائی این ملت است.درهم بودن معانی کلماتی مانند کوی،ییر و قوشماق در تورکی قدیم،نشان از ارتباط نزدیک شعر و موسیقی و آواز در فرهنگ تورکی است.به واقع دو فرهنگ موسیقیائی و فرهنگ زبانی در ارتباطی متقابل باهم بوده متمم یکدیگر بوده و ترمینولوژی موسیقی،فصل مشترک این دو فرهنگ است.
در قرون گذشته موسیقی و ترمینولوژی موسیقی ترک بویژه در نزد نخبگان و به موازات زبان ترکی خاص این دسته از جمله ادبیات موسوم به دیوانی، بشدت تحت تاثیر زبانهای دیگر قرار گرفته است.نمونه بارز این تاثیرپذیری یکطرفه اما همه جانبه، موسیقی موسوم به موغام در آذربایجان است.وفور کلمات و تعبیرات غیرترکی در فرهنگ موسیقیائی ترکی و آذربایجان و کلا در زبان ترکی هم در شمال و هم در جنوب به آن چنان ابعادی رسیده است که هویت و تشخص زبان ترکی را در معرض خطر قرار داده است. و این در حالی است که برای بسیاری از این کلمات و تعبیرات مهاجم و خارجی ،در زبان ترکی معادلهای دقیق و رسائی موجودند.به همه حال این وضعیت ناخوشایند می باید متوقف و اصلاح شود.در همین رابطه در زیر نخست در باره چند بن اساسی تورکی «کوی، های، ییر، قوشوق، بییی،…» توضیحات مختصری داده شده و پس از آن لیست کوتاهی از واژگان تورکی مربوط به فرهنگ موسیقیائی داده می شود:
کوی Küy:
موسیقی کلمه کوی Küy در تورکی قدیم به معنی موسیقی بوده،بیش از ١٢٠٠ سال بی انقطاع در زبان تورکی بکار رفته است.در لهجه ها و منابع تاریخی زبان تورکی؛کوی،کو،کوگ،کٶغ، کوغ، کوو «Göğ, Gök, Göy Gü, Güğ, Gük, Güv, Köğ, Kök, Köy, Kü, Küğ, Kük, Kük, Küy»به معانی موسیقی کلامی با آلات،عموما هر نوع صدا، شهرت و آوازه، خبر،«دیوان لغات ترک»، عروض شعر،آواز، معیار آواز«بو ییر نه کٶغ اوزه اول؟ köğ gözəl ol Bu yer nəوزن این شعر،مقام این آهنگ چیست؟»، صعود و نزول صدا در هنگام آوازخوانی«ار کٶغله ندی Ər köğləndi مرد با بالا بردن و پائین آوردن صدایش آواز خواند» است.مصادر این کلمه که برخی آنرا اصلا چینی دانسته اند کٶغله نمک Köğlənmək،کویله نمک Küylənmək و کویه مک Küyəmək«مانند اویون - Oyunاویناماق Oynamaq ، بوشBoş – بوشاماق Boşamaq ، آدAd – آداماق Adamaq،قانQan – قاناماق Qanamaq،ییر Yır – ییرماق Yıramaq »میباشند.از همین ریشه است در تورکی قدیم کولوگ Külüg «مشهور،معروف»،کوکه مک Kükəmək «مشهور شدن» و در ترکی جدید کوکره مک Kükrəmək «غرش شیر»،کوکره ییش Kükrəyiş،کوکره شمک Kükrəşmək، کولو Küylü «موسیقی دار».
کلمه کوی در بسیاری از زبان و لهجه های تورکی معاصر مانند ازبکی، تاتاری، باشقوردی، قاراچای بالکار«مالکار»،قوموق،قزاقی و چوواشی هنوز به معانی ای مانند صدا،موسیقی،مقام، آهنگ،ترانه و ملودی،آثاری زیبائی که با سازهای مردمی نواخته می شود بکار میرود.در ازبکی کویله مکKüyləmək به معنی آواز خواندن، آهنگ خواندن و ترنم کردن است.فرم چوواشی کلمه کوی در تورکی عمومی، که وه Keveبه معنی ملودی و آهنگ است.عده ای کلمات کٶک در زبان تورکی به معنی پرده موسیقی و آکورد «کوکله مکKِkləmək» به معنی آکورد کردن ساز است، کووس Kuus «آلت ضرب نظامی از پوست گرگ، عینا به زبان فارسی وارد شده است»،قودوک «صدای نی، در ازبکی»،قولاق Qulaq و قونوشماق Qonuşmaq در تورکی را نیز همریشه با “کو Kü ”دانسته اند.
هایHAY : ترانه
در زبان ترکی آذربایجانی، ترکیبی به شکل «های-کوی Hay-Küy» و به معنای هیاهو وجود دارد. «واژه هیاهو در زبان فارسی خود محرف این کلمه ترکیبی ترکی است: هیاهو=هایاهوی =های+ ا +هوی.مانند کلمه دیگر ترکی در زبان فارسی پایاپای=پای+ ا +پای». جزء دوم این کلمه و یا هو- هوی از ریشه کوی Küy،به معنی موسیقی است.جزء اول این ترکیب،یعنی کلمه«های Hay »به معنی ترانه ای که از گلو و حنجره خوانده شود است.در زبان ترکی آذربایجانی از همین ریشه کلمات،ترکیبات و کاربردهای زیر وجود دارند: هایلاماق Haylamaq،های- هارای Hay haray، هایلا گله ن،هویلا گئده ر Hayla gələn huyla gedər.فرم کلمه های Hay در تورکی شرقی قای Qay به معنی از حنجره آواز خواندن، آهنگی که از حنجره خوانده شود است. از همین ریشه است «هایجی Haycı» خواننده «خاکاس» قایچی Qayçı: اوزان مردمی که با ساز موسوم به توپشور داستانهای قهرمانی را می خواند «آلتای»،کسی که آهنگها را از حنجره و به همراه ساز قوپوز می خواند«شور»،قایلاماق Qaylamaq از حنجره آواز خواندن «شور، تئلئوت، سیبری»،هایلاماق Haylamaq : از حنجره خواندن «خاکاس»، قایداماق Qaydamaq:از حنجره خواندن «آلتای» و کلمات قاییم Qayım به معنی مسابقه آهنگ و قاییر ماQayırma به معنی نقرات در آهنگ «قزاقی».
معادل این دو کلمه اخیر در ترکی آذربایجان هاییم Hayım «مسابقه آهنگ» و هاییرما Hayırma «نقرات»است. همچنین در سواحل جنوب شرقی دریای سیاه و بخشهای آذربایجانی ترکیه اصطلاحی مربوط به موسیقی به شکل قایدا Qayda وجود دارد که عده ای آنرا در ارتباط با کلمه های- قای مذکور دانسته اند.قایدا در میان تورکمانان یٶروک به معنی کوک آلت موسیقی و در حوالی دریای سیاه، ایکیزدره، ماچکا، شیران، سورمه نه، شالپازاری، تیرابزون،…به معنی آهنگ، ترانه، ملودی، نغمه و مقام است.از همین ریشه است ترکیبات قایدایا اویماق Qaydaya uymaq،قایدادان گئتمک Qaydadan getmək «پیروی از ریتم ترانه»،قایدا توتدوروب گئتمک Qayda tutdurub getmək «باصدای بلند آوازهای شاد خواندن هنگام راه رفتن»،قایداسیندا سٶیله مک Qaydasına söyləmək «ترانه را بر اساس قوانین آن خواندن»،قایدایی پوزماق Qaydayı pozmaq «خواندن ترانه خارج از قاعده»است.
ییر YIR : آواز
در ترکی معاصر کلمه «ییر Yır»به معنی آواز است،در تورکی قدیم ایر، ییر Ir, Yır, Yir, İr به معانی نغمه،هوا «دستگاه»،شعر، آهنگ،ترانه و در بعضی موارد به معنی غزل و شکل نظم،و مصدر ییرلاماق Yırlamaq, Irlamaq به معنی با نغمه خواندن، تغنی، آهنگ خواندن،شعرخوانی، آواز و ترانه خوانی، آهنگ را با مقامات خواندن«اول ییر ییرلادی Ol yır yırladı،او آواز خواند» بکار رفته است.مصادر این کلمه «ییرلاماق Yırlamaq» و «ییراماق Yıramaq » است.از همین ریشه است «ییراغو Yırağu» (آوازخوان، نوازنده، خواننده)،«ییرلاییش Yırlayış» (طرز و اصول تغنی و آوازخوانی)، «ییرلاییجی Yırlayıcı» (آوازخوان، مغنی، خواننده)، «ییرچی Yırçı» (کسی که ییر می خواند)، «ییر قوشماق Yır qoşmaq» (سرودن منظومه و شعر). در لهجه ترکی قاشقایها از دیاسپورای ترکان آذربایجانی در جنوب ایران،کلمه «ییر Yır» را به معنی شعر و شعر آهنگ، «ییرچی Yırçı» را به معنی شاعر و «ییرماق Yırmaq» را به معنی سرودن شعر بکار برده می شود. همچنین در ترکی قدیم مصدری به شکل اورلاماق Orlamaq – اورلاماقUrlamaq – اوریلارماق Urılamaq به معنی همخوانی وجود دارد.
عده ای این کلمه را همریشه با ایر،یر مذکور دانسته اند.امروز در ترکی مدرن «اورلاماق Orlamaq»به معنی باهم آواز خواندن،«اورلاشی Orlaşı»به معنی همخوانی و «اور Or»به معنی گروه کر است.فرم این کلمه در تورکی مدرن ییر، ایر (اویغور، کامان، بارابان، سویونی، کویبال، چاغاتای، شاقای، آذربایجان، آناتولی) و در تورکی شرقی به شکل«جیر»- «چئر» ست:«جیراو» (قازاق، قاراقالپاق)،«جیر»،«جیرو»(قازان، قیرقیزی).باشقورتها هنرمندانی که داستانهای ملی شان را تصنیف و اجرا می کنند «ییراو» - « ژیراو» می نامند.همچنین در اویغوری مصادری به شکل«چار» یعنی صدا کردن،«چارقولاماق»به معنای آواز خواندن وجود دارد.در میان قزاقها و از جمله قزاقهای ساکن در ایران «جار جار» و یا «یار یار» ترانه ای است که در زمان استقبال از عروس توسط شاعر آوازخوان با دومبرا (نوعی دوتار تورکی) به عنوان خوش آمد گوئی در جمع مهمانان اجرا می شود.
در زبان سومری نیز کلمه ای به شکل «سیر» موجود و به معنی آوازخوانی بوده است.با حرکت از این نقطه عده ای کلمه «شارقی» در ترکیه را نیز از منشا تورکی دانسته اند و آنرا با کلمات «سور»،«سیر» در سومری، و «سار» در شور، تئلئوت، قیرقیزی به معنی آهنگ و ترانه، و «سارناماق» در تورکی قارائیم به معنی آواز خواندن پیوند داده اند. در زبان ترکی مصدری به شکل اٶتمک ötmək به معنی خواندن انسان و دیگر جانداران وجود دارد که بویژه در مورد آوازخوانی پرندگان بکار می رود. این مصدر همچنین به معنی درآمدن صدای سازهای بادی است.
قوشوق QOŞUQ : شعر
در تورکی یکی از معانی مصدر«قوشماق Qoşmaq »،سرودن و خواندن سروده ها است. (اول ییر قوشدو Ol yır qoşdu،او غزل سرود، ییر قوشولدو Yır qoşuldu منظومه سروده شد).در ازبکی امروز قوشوقQoşuq نوعی آهنگ در باره امور روزمره و قوشوقچو Qoşuqçu به معنی خواننده است.از همین ریشه است کلمه قوشان Qoşan به معنی سراینده و قوشوق Qoşuq به معنی شعر و قوشانتی Qoşantı در تورکی مدرن به معنی مقاله. عده ای قوشان را همریشه با قوسان Qosan، اوسان Osan، اوزانOzan در تورکی باستان به معنی سراینده و خواننده مردمی دانسته اند.در ترکی معاصر آذربایجان، قوشان Qoşan به معنی سراینده و قوشار Qoşar به معنی شاعر «مانند یازار Yazar به معنی نویسنده»،قوشوق Qoşuq به معنی شعر، «عمدتا عروضی»، قوشقو Qoşqu به معنی شعر «عمدتا هجائی»، قوشاق Qoşaq به معنی منظومه و پوئما و «آییتیم Ayıtım به معنی سرود، آییتیش Ayıtış به معنی مشاعره» است.
باغدار BAĞDAR: آهنگساز
در ترکی مدرن مصدر باغداماق Bağdamaq در ترکیه باداماق به معنی آهنگ سازی، سرودن و تصنیف قطعه موسیقی بکار می رود. از ریشه باغ Bağ ،مانند آل Al – آلداماق Aldamaq ، اون ـ ön - اونده مک ـndəmək . از معانی دیگر باغداماق، در هم پیچیدن، چند چیز را پس از درهم کردنشان به هم بستن، وضعیت را به حالت معضلی غیرقابل حل در آوردن، پا روی پا انداختن، درشت و ناجور دوختن. از همین ریشه است باغدا Bağda «قطعه موسیقی»، باغدار Bağdar «آهنگساز»، باغداشیق Bağdaşıq «متجانس»،باغداشیم Bağdaşım «تجانس»،باغداشما Bağdaıma «امتزاج»،باغداشدیرماق Bağdaşdırma ،باغدالاماق Bağdalamaq،باغدا آتماق Bağda atmaq «در ورزش کشتی»، باغداشماق Bağdaşmaq نوعی نشتن پای چپ بر ران راست، پای راست بر ران چپ.
بییی BİYİ : رقص
کلمه بییی Biyi در زبان تورکی به معنی رقص است. فرمهای قدیمی این کلمه بۆدیک Büdik از مصدر بۆدیمک Büdimək،بیدیمک Bidimək، بئییمک Beyimək بیییمک Biyimək (کومان)، بئیمک Beymək (قیپچاق) به معنی رقصیدن، دانس کردن می باشد. مشتقات دیگر این مصدر در تورکی قدیم عبارتند از بودیشمک Büdişmək - باهم رقصیدن، بودیتمک Büditmək - رقصانیدن. شکل مدرن مصدر بودیمک با تبدیل د به ی، بیییمک Biyimək است. در لهجه و زبانهای تورکی گوناگون مشتقات و ترکیبات گوناگون این مصدر بکار میروند: بیییمک Biyimək،بئیینمک Beyinmək،بییله مک Biyləmək «قرقیزی»،بیله مک Biləmək «قزاقی»، بٶدیمک Bِdimək «خاکاس»، بیییو Biyiv «باشقورد»، بیی Biy «قازاق، قیرقیز»، بییو Biyü «تاتار».
کلمه دیگری که در ترکی معاصر و به طور گسترده ای برای ایفای مفهوم رقص بکار می رود،کلمه « اویونOyun »است که هم به معنی رقص و هم به معنی هر نوع بازی کودکانه،تفریحی، نمایشی، مسابقه ای،.. می باشد.کلمه اویون و فرم قدیمی آن اویوق Oyuq رقص، دانس، موزیک، از ریشه اویماق Oymaq به معنی رقصیدن، جهیدن و پریدن مشتق شده است.در زبان و لهجه های گوناگون تورکی قدیم علاوه بر اویون «رقص، تفریح»، کلمات بسیار دیگری به معنی رقص و یا انواع گوناگون آن بکار رفته اند.برخی از آنها که بعضی علاوه بر رقص، معانی دیگری از قبیل تفریح و ضیافت و… نیز دارند عبارتند از: تالپیماق Talpımaq به معانی تموج، به اهتزاز در آوردن، پریدن و ایستادن، حس، برخوردن، تالبیماق Talbımaq تئلئوت خارزم،تالابیماق Talabımaq عثمانی،تالابیماق Talabımaq،تالبیماق Talbımaq،تاببالاتماق Tabbalatmaq، اٶگرونچögrünç ، اٶگرونچوله مک ögrünçülemek، ییرقاماق Yırqamaq،جیرقاماق Cırqamaq،ایرقالIrqal،منگیله تمک Meŋilətmək،سورمک Sürmək این کلمه در معنی ضیافت و جشن وارد زبان فارسی نیز شده است.
در ترکیبات چهارشنبه سوری،سور دادن، …چوغیماق Çoğımaq،قوتروشماق Qutruşmaq، ایلینچوله مک İlinçülemək،شه وه که Şeveke،جورجونا Curcuna،سونگوکلیچ Süŋükliç، توقورجون Toqurcun،سالماقSalmaq،گنجرGencer.در آذربایجان انواع گوناگون رقصهای ملی ترکی مانند بارBar «آراز باری Araz barı ،…» هالای Halay «قاشقای هالایی Qaşqay halayı،شاهسئوه ن هالایی Şahsevən halayı ،…» وجود دارند. هالای رقص ملی مشترک بین ترکهای ترکیه، آذربایجان و جنوب ایران است. با توجه به آنچه گفته شد،تخصیص کلمه اویون Oyun برای هر نوع بازی- معادل Play, Game انگلیسی مصدر اویناماق Oynamaq ، بازی کردن؛ اویونچو Oyunçu = بازیکن مسابقه؛ اوینامان Oynaman = بازیگر، هنرپیشه؛ بیییBiyi برای رقص معادل Dance انگلیسی مصدر بیییمک Biyimək = رقصیدن؛ بیییتمک Biyitmək = رقصاندن؛ بیییشمک Biyişmək = باهم رقصیدن؛ بیییچی Biyiçi = رقاص ؛ تالپی Talpı برای باله مصدر تالپیماق Talpımaq = اجرای رقص باله کردن؛ تالپیچی Talpıçı = بالرین و سور Sür به معنی فستیوال پیشنهاد شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر